بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 847

1. بی‌روی تو مژگان چه نگارد به سرانگشت

2. چشمی‌ست‌که باید به در آرد به سرانگشت

3. چون نی زتنگ مایگی درد به تنگیم

4. تا چند نفس ناله شمارد به سرانگشت

5. شادم‌که به زحمتکدهٔ عالم تدبیر

6. بی‌ناخنی‌ام عقده ندارد به سرانگشت

7. مشق خط بی‌پا و سرم‌سبحه شماری‌ست

8. کاش آبله‌ای نقطه گذارد به سرانگشت

9. در طبع جهان حرکت بی‌خواست خراشید

10. آن کیست که اندیشه گمارد به سرانگشت

11. از حاصل‌گل چیدن این باغ ندیدیم

12. جز ناخن فرسوده‌که دارد به سرانگشت

13. عمری‌ست‌که دررنگ چمن شور شکستی‌ست

14. کو غنچه‌که‌گل‌گوش شمارد به سرانگشت

15. از معنی زنهار من آگاه نگشتی

16. تا چند چو شمع آینه‌کارد به سرانگشت

17. تقلید محال است برد لذت تحقیق

18. نعمت چو زبان بر نگوارد به سرانگشت

19. ای بیکسی این بادیهٔ یأس ندارد

20. خاری که سر آبله خارد به سرانگشت

21. بیدل ز جهان محو شد آثار مروت

22. امروز به جز موکه‌گذارد به سرانگشت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بیگناهی کم گناهی نیست در دیوان عشق
* یوسف از دامان پاک خود به زندان می شود
شعر کامل
صائب تبریزی
* عاشقانی که باخبر میرند
* پیش معشوق چون شکر میرند
شعر کامل
مولوی
* اگر دل از غم دنیا جدا توانی کرد
* نشاط و عیش به باغ بقا توانی کرد
شعر کامل
مولوی