بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 87

1. هستی به‌تپش رفت واثرنیست نفس را

2. فریادکزین قافله بردند جرس را

3. دل مایل تحقیق نگردید وگرنه

4. ازکسب یقین عشق توان‌کرد هوس را

5. هر دل نبرد چاشنی داغ محبت

6. این آتش بی‌رنگ نسوزد همه‌کس را

7. رفع هوس زندگی‌ام باد فناکرد

8. اندیشهٔ خاک آب زد این آتش خس را

9. آزادی ما سخت پرافشان هوا بود

10. دل عقده شد وآبله پاگرد نفس را

11. تا رمزگرفتاری ما فاش نگردد

12. چون صبح به پرواز نهفتیم قفس را

13. بیدل نشوی بیخبر از سیرگریبان

14. اینجاست‌که عنقا ته بال است مگس را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* حال ما در فرقت جانان و ابرام رقیب
* جمله می‌داند خدای حال گردان غم مخور
شعر کامل
حافظ
* تو گرم کن نفس خویش را به آتش عشق
* رها کن آن دگران را به زیره و پلپل
شعر کامل
اوحدی
* همایی چون تو عالی قدر حرص استخوان تا کی
* دریغ آن سایه همت که بر نااهل افکندی
شعر کامل
حافظ