ابن حسام خوسفی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 108

1. بر گل ترا که گفت ز سنبل برار خط

2. وز مشک ناب بر ورق گل نگار خط

3. بی خط به بندگی تو اقرار کرده ایم

4. آخر چه حاجتست خدا را میار خط

5. بر عارض چو آب تو حسن دگر فزود

6. تا سبز شد به دور رخت بر عذار خط

7. اندر میان خط بنشاند آفتاب را

8. تا بردمید بر رخت از هر کنار خط

9. دود دل من است که در عارضت گرفت

10. یا می کشد ز غالیه مشک تتار خط

11. خطّت که ناسخ لب یاقوت فام شد

12. ننوشت ابن مقله چنین آبدار خط

13. با لطف خط خوب به خطت کجا رسید

14. ابن حسام اگر بنگارد هزار خط


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تو صبح عالم افروزی و من شمع سحرگاهم
* گریبان باز کن تا بی تأمل جان برافشانم
شعر کامل
صائب تبریزی
* ضرورتست که آحاد را سری باشد
* وگرنه ملک نگیرد به هیچ روی نظام
شعر کامل
سعدی
* این یک نفس که دیده ما میهمان توست
* آیینه پیش رو نگذاری چه می شود
شعر کامل
صائب تبریزی