ابن حسام خوسفی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 109

1. دل به ره باز نیامد به فسون وعّاظ

2. زان که چون خشم فسون خوان تواش نیست حفاظ

3. غمزه هر لحظه به خونریز دلم تیز مکن

4. قَد کَفانِی قَتَلتَنی زَمَراتِ الالحاظ

5. چشم خوش خواب تو شد راهزن بیداران

6. همچنان خواب خوشش باد و مبادش ایقاظ

7. گر تو نرمی کنی امروز و درشتی نکنی

8. لایضُرُّونک فی الحَشر شَدادُ و غَلاظ

9. شبه گر می طلبی بر سخن ابن حسام

10. اِنَّها خالیةُ عَن شُبهاتِ الاَلفاظ


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* یکی درخت گل اندر فضای خلوت ماست
* که سروهای چمن پیش قامتش پستند
شعر کامل
سعدی
* ملکی که پریشان شد از شومی شیطان شد
* باز آن سلیمان شد تا باد چنین بادا
شعر کامل
مولوی
* نگشاید فقیر روزۀ خویش
* جز به نان جوین و ترّه و دوغ
شعر کامل
جامی