ابن حسام خوسفی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 20

1. حسنت که آفتاب تجلی از او گرفت

2. یک جلوه کرد و مملکت دل فرو گرفت

3. یک تار از آن دو سنبل پرچین به چین رسید

4. از زلف مشک بوی تو در مشک بو گرفت

5. دل اعتکاف کوی تو دارد بر او مگیر

6. مرغ حریم کعبه نباشد برو گرفت

7. آیین آهوی رمیده که اندر کمند تست

8. او را مران که با سگ کوی تو خو گرفت

9. گفتم سخن ز کوی تو گویم به خنده گفت

10. بگذار گفت و گو که چهان گفت و گو گرفت

11. مه با عذار یار برابر همی نمود

12. زلفش به شیوه شد طرف روی او گرفت

13. سر تا به پای هستی ابن حسام سوخت

14. آه این چه آتش است که ناگه درو گرفت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* در بیستون ز نالۀ من گر صدا فتد
* نالد ز درد کوه جدا كوهكن جدا
شعر کامل
جامی
* دروازه هستی را جز ذوق مدان ای جان
* این نکته شیرین را در جان بنشان ای جان
شعر کامل
مولوی
* بلبل از شاخ گل افتد به زمین از مستی
* گر سحر بوی خوشت جانب گل‌زار آرند
شعر کامل
فروغی بسطامی