فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 376

1. در سر شوریده سودا میرود

2. کز کجا آمد کجاها میرود

3. و آنکه عاقل خوانیش در کارها

4. در خیالش سود و سودا میرود

5. گه در آتش میرود گاهی در آب

6. خاک بر سر در هواها میرود

7. هیچ در پیش و پس خود ننگرد

8. در بلاهایی محابا می‌رود

9. خواجه باهوش آی و کاریار بین

10. حرف سوق و سود و سودا میرود

11. خواجه بیهوشست و کارش در زیان

12. عمر رفت و خواجه رسوا میرود

13. دی برفت امروز هم باقی نماند

14. جان بفردا می‌رسد یا میرود

15. این نفس را پاس باید داشتن

16. کاین نفس از کیسهٔ ما میرود

17. جان بجانان تازه میکردم بدم

18. ور نه جان بی‌جان ز دنیا میرود

19. گوشها بسته است فیضا لب ببند

20. کاین سخنهای تو بی جا می‌رود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* رز به اندک روزگاری بر سر آمد از چنار
* هر سبکدستی عنان تاک نتواند گرفت
شعر کامل
صائب تبریزی
* گه میان چشم نیلوفر زبانه بر زند
* گاه دودش گرد او چون برگ نیلوفر شود
شعر کامل
فرخی سیستانی
* دل ز گیسوی تو بگسست و به ابرو پیوست
* کار زنجیری عشق تو به شمشیر افتاد
شعر کامل
فروغی بسطامی