فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 492

1. عبرت بگیر ای دل ازین دهر پر غصص

2. ز احوال انبیا و سلاطین شنو قصص

3. بنگر چها ز قوم کشیدند انبیا

4. بس جرعهای خون که کشیدند از غصص

5. حق کرد بر خواص مو کل بلای خویش

6. قسمت زیاده داده کسی را که بود اخص

7. شاهان نگر که با دل پر حسرت از جهان

8. رفتند سوی گور ز قصر مشید جص

9. دانا در اینجهان ننهد دل تنش در و

10. چون جان اوست در تن چون مرغ در قفص

11. بر راستی کار جهان این دلیل بس

12. کو کرد بر جفاش بکردار خویش نص

13. فریاد میکند که من اینم مخور فریب

14. از بهر خود مجوی در آمیزشم رخص

15. پنهان نمی‌کند بدی خود چو اهل غدر

16. پیدا و روشن است بدیهاش چون برص

17. ای فیض قسمتیست معدّل نعیم و غم

18. بر اهل نشأتین مساوی بود حصص


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نفسی بیا و بنشین سخنی بگوی و بشنو
* که قیامتست چندان سخن از دهان خندان
شعر کامل
سعدی
* چو لاله سینهٔ من چاک شد، بیا و ببین
* که از تو بر دل پرخون چه داغ‌ها دارم؟
شعر کامل
هلالی جغتایی
* زان می عشق کز او پخته شود هر خامی
* گر چه ماه رمضان است بیاور جامی
شعر کامل
حافظ