فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 516

1. هرکه جا داد او رسوم اهل دنیا در دماغ

2. از شراب خون دل هر دم کشد چندین ایاغ

3. آنکه بار ننگ و عار ابلهان گیرد بدوش

4. او الاغ است او الاغ است او الاغ است او الاغ

5. دل چو پر شد از غم دنیا نماند جای دین

6. شغل دنیا کی گذارد بهر دینداری دماغ

7. در کمین عمر بنشسته است دزدی هر طرف

8. از زن و فرزند و مال و خانه و دکان و باغ

9. آنزمان آگه شود کز عمر ماند یکنفس

10. بر زبان واحسرتا و بر دل و جان درد و داغ

11. پیر شد آن بوالهوس گوید جوانم من هنوز

12. کار خواهم کرد زیر پس عمر بگذارد بلاغ

13. ریش مردک شد سفید و ماند از آن ده موسیه

14. گوید او هست این دو رنگ از ریش خود گیرد کلاغ

15. ابلهانرا واعظی کردن نه کار تست فیض

16. کار خود نیکو کن و می دار از عالم فراغ


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* حدیث عقل در ایام پادشاهی عشق
* چنان شدست که فرمان عامل معزول
شعر کامل
سعدی
* روان گوشه گیران را جبینش طرفه گلزاریست
* که بر طرف سمن زارش همی‌گردد چمان ابرو
شعر کامل
حافظ
* عقل پرسید که دشوارتر از کشتن چیست
* عشق فرمود فراق از همه دشوارتر است
شعر کامل
فروغی بسطامی