فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 653

1. آنکه کارش با دلست و نیست او را دل منم

2. آنکه را مرکب دلست و پای دل در گل منم

3. آنکه او را هرچه حاصل شد بیغما دادعشق

4. نیستش اکنون بجز بیحاصلی حاصل منم

5. آنکه نقش اوست در مرآت کونین آن توئی

6. آنکه نقش هر دو عالم را بود قابل منم

7. آنکه در راه هوای نفس چالاکست و چست

8. در سلول راه حق افسرده و کاهل منم

9. آنکه او در راه حق ننهاده گامی یکنفس

10. کرد عمر خویشتن را صرف در باطل منم

11. آنکه او را جا بود در آسمانها با ملک

12. سر نگون افتاد اکنون در چه بابل منم

13. آنکه مقصود دلفیض است در عالم توئی

14. آنکه بسته در خیال تست جان و دل منم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خاک را چون ناف آهو مشک زاید بی قیاس
* بیدا را چون پر طوطی برگ روید بی شمار
شعر کامل
فرخی سیستانی
* احتمال نیش کردن واجبست از بهر نوش
* حمل کوه بیستون بر یاد شیرین بار نیست
شعر کامل
سعدی
* پای سرو از قد رعنای تو در گل می‌رفت
* خاصه آنوقت که برطرف گلستان بودی
شعر کامل
خواجوی کرمانی