فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 788

1. ای صبا با یار سنگین دل بگو

2. چون رسانیدی سلام من بگو

3. مستحقم من زکوه حسن را

4. لن تنالوا البر حتی تنفقو

5. من اگر هرگز نیایم بر درت

6. تو نگوئی که گدائی بود کو

7. گر بمیرم در غم عشق تو من

8. تو نخواهی کردم آخر جستجو

9. کو مروت کو وفا کو مرحمت

10. حق خدمتها چه شد انصاف کو

11. بر سر راهت فتم وز خود روم

12. تو نگوئی کوست این با خاک کو

13. من گرفتم نیستت مهر و وفا

14. باری از روی جفا حرفی بگو

15. گر سلاممرا نمیگوئی علیک

16. در جواب بنده دشنامی بگو

17. در دل من چاکها کردی بعمد

18. وز خطا هرگز نکردی یک رفو

19. پرسشی هرگز نکردی بنده را

20. در قفاهم بگذریم از رو برو

21. آهن سردی مکوب ای فیض رو

22. زینسخن بگذر رها کن گفتگو

23. آرزوی من بود این بعد از این

24. گر نباشد بعد از اینم آرزو


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* غرض ز مسجد و میخانه‌ام وصال شماست
* جز این خیال ندارم خدا گواه من است
شعر کامل
حافظ
* دل به آن غمزۀ خون ریز کشد جامی را
* صید را چون اجل آید سوی صیّاد رود
شعر کامل
جامی
* چاره من مرهم کافوری صبح است و بس
* من که دارم بر جگر داغی ز هر اختر جدا
شعر کامل
صائب تبریزی