فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 884

1. در سینه‌ای عشق پنهان چه کردی

2. با دل چه کردی با جان چه کردی

3. آنرا شکستی این را بخستی

4. با این چه کردی با آن چه کردی

5. با ظاهر من با باطن من

6. پیدا چه کردی پنهان چه کردی

7. تقوی و توبه بر باد دادی

8. با عقل و دین و ایمان چه کردی

9. من بسته بودم با توبه عهدی

10. آن عهد من کو پیمان چه کردی

11. سامان و سر را در هم شکستی

12. بگداختی تن با جان چه کردی

13. در هستی من آتش فکندی

14. در نه کجا شد هان هان چه کردی

15. گر نوح دیدی دریای اشگم

16. از بهر قومش طوفان چه کردی

17. گر ذرهٔ از سوز درونم

18. مالک بدیدی نیران چه کردی

19. سر دادمی گر در محشر آئی

20. سوزیدی اعمال میزان چه کردی

21. درمان طلبرا دردی نباشد

22. گر درد بودی درمان چه کردی

23. از دوست زاهد گر بوی بردی

24. حوران چه کردی غلمان چه کردی

25. با آتش عشق در جنت فیض

26. گر راه دادی رضوان چه کردی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به لشکرگاه دارم روی وبر سلطان فشانم جان
* گر آن دریاست وین خورشید من نیلوفرم باری
شعر کامل
خاقانی
* نقطه خال تو بر لوح بصر نتوان زد
* مگر از مردمک دیده مدادی طلبیم
شعر کامل
حافظ
* صبا خاک وجود ما بدان عالی جناب انداز
* بود کان شاه خوبان را نظر بر منظر اندازیم
شعر کامل
حافظ