فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 942

1. باده خواهم که کشم ز آن لب و غبغب هله هی

2. بوسه خواهم که زنم مست بر آن لب هله هی

3. بادهٔ لعل از آن دست بلورین دو سه جام

4. پرپر خواهم و سرشار و لبالب هله هی

5. تنگ خواهم که در آغوش کشم آن بر دوش

6. چه شود در بزم آئی تو یک امشب هله هی

7. داردم چشم تو در آرزوی بیماری

8. نظری کن که بتاب آیم و در تب هله هی

9. سوخت جانم ز فراقت صنما رحمی کن

10. تا بکی در دل شب یارب و یارب هله هی

11. مطلبم نیست بجز آنکه فدای تو شوم

12. چه شود گر برسم از تو بمطلب هله هی

13. جان خدا دوست بود فیض ندارد سر تن

14. برهانم ز صنم خانه قالب هله هی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* وقت است درین انجمن از تنگدلیها
* چون پسته زبان در دهنم زنگ برآرد
شعر کامل
صائب تبریزی
* تا داشتیم چون سرو یک پیرهن درین باغ
* از گرم و سرد عالم پروا نبود ما را
شعر کامل
صائب تبریزی
* داد در ایام خامی میوه خود را به باد
* نخل پرباری که از دیوار بستان سر کشید
شعر کامل
صائب تبریزی