فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 951

1. بیا بیمار خود را ده شفائی

2. که جز تو نیست دردم را دوائی

3. بیا تا جان برافشانم ز شادی

4. که جان دادن بغم باشد بلائی

5. نگیرد بر تو کس زیرا که نبود

6. جنایتهای خوبان را جزائی

7. مبند ای دل طمع در ماهرویان

8. که خوبانرا نمی‌باشد وفائی

9. بود این عاشقیهای مجازی

10. مرید راه حق را رهنمائی

11. چو ره را یافتی بگذر از ایشان

12. زدور اینقوم را میکن دعائی

13. بر افشان دست از ایشان فیض یکسر

14. بزن بر ما سوی الله پشت پائی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هر دو عالم قیمت خود گفته ای
* نرخ بالا کن که ارزانی هنوز
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* نوبهاران که دمد شاخ گُلی از گِل من
* غنچه هایش بود آغشته به خونِ دل من
شعر کامل
جامی
* چو از برگ گلش سنبل دمیدست
* ز حسرت در چمن گل پژمریدست
شعر کامل
خواجوی کرمانی