قاآنی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 41

1. ای حسن تو چون فتنهٔ چشم تو جهانگیر

2. صد سلسله دل در خم زلف تو به زنجیر

3. عشق من و رخسار تو این هردو جهانسوز

4. حسن تو وگفتار من این هردو جهانگیر

5. قدم چوکمان قد تو چون تیر از آن‌رو

6. تند از بر من می گذری چون زکمان تیر

7. هر آیهٔ رحمت که در انجیل و زبورست

8. هست این همه را روی تو ترسا بچه تفسیر

9. از حیرت خورشید جمال تو ز هرسو

10. از خاک بر افلاک رود نعرهٔ تکبیر

11. از نالهٔ من مهر تو با غیر فزون شد

12. الحق خجلم از اثر نالهٔ شبگیر

13. ریزد ز زبانم شکر و مشک به خروار

14. هرگه که کنم وصف لب و زلف تو تقریر

15. وز آتش شوقی که بود در نی کلکم

16. نبود عجب از نامه که سوزد گه تحریر‌

17. با قامت یاری چو تو گیتی همه کشمر

18. با چهرنگاری چو تو عالم همه کشمیر

19. وصل تو به پیرانه سرم باز جوان کرد

20. گر هجر تو بازم به جوانی نکند پیر

21. دیدم ز غمت دوش یکی خواب پریشان

22. وامروز شدش وصل سر زلف تو تعبیر

23. ابروی تو ای ترک مگر تیغ امیرست

24. کآ‌ورده جهان را همه در قبضهٔ تسخیر


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* در قیامت می شود شیرین، زبان در کام ما
* تلخی بادام ما را شور محشر می برد
شعر کامل
صائب تبریزی
* می شوند از سرد مهری دوستان از هم جدا
* برگها را می کند باد خزان از هم جدا
شعر کامل
صائب تبریزی
* می کند کار خرد، نفس چو گردید مطیع
* دزد چون شحنه شود امن کند عالم را
شعر کامل
صائب تبریزی