قدسی مشهدی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 138

1. ما را ز دست جور تو پای گریز نیست

2. راحت، نصیب دیده خونابه ریز نیست

3. شد سنگ، خاک در کف طفلان ز انتظار

4. داغم ازین خرابه که دیوانه‌خیز نیست

5. با دشمنم چه کار که از بی‌تعلقی

6. با دوست هم مرا سر و برگ ستیز نیست

7. در بزم اهل درد به یک جو نمی‌خرند

8. گر شیشه‌ای ز سنگ بلا ریزریز نیست

9. خوبان این دیار ندارند یک شهید

10. دردا که تیغ غمزه درین شهر تیز نیست

11. گویا ز چشم حلقه زلفش فتاده است

12. باد صبا که می‌وزد و مشک بیز نیست

13. داغم که دم ز سوز محبت چرا زند

14. پروانه را که بال و پر شعله ریز نیست

15. قدسی فتاده‌ام به طلسمی که چون قفس

16. صد رخنه بیش دارد و راه گریز نیست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* روی جانان طلبی آینه را قابل ساز
* ور نه هرگز گل و نسرین ندمد ز آهن و روی
شعر کامل
حافظ
* در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
* من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می‌رود
شعر کامل
سعدی
* از چشم خود بپرس که ما را که می‌کشد
* جانا گناه طالع و جرم ستاره نیست
شعر کامل
حافظ