قدسی مشهدی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 404

1. ز بس که دشمن نظّاره پریشانم

2. چو شمع گشته به یک جای جمع، مژگانم

3. نشد ز سیل سرشکم خراب، کوی بتان

4. امین کشتی نوحم، اگرچه طوفانم

5. ز عشق، رابطه‌ام نگسلد به مردن هم

6. گواه دعوی من بس، بقای پیمانم

7. شدم به دوختن چاکهای سینه، رضا

8. که هیچ‌کس نبرد پی به داغ پنهانم

9. به غیر، وصل تو دیدن چنان بود دشوار

10. که ترک وصل نماید به غایت آسانم

11. فراخ روزی غم را ز تنگسال چه غم؟

12. همیشه نعمت غم حاضرست بر خوانم

13. چو شعله در بدنم خون همیشه می‌رقصد

14. ز شوق آنکه کند غمزه تو قربانم

15. چنان گرفته دل همدمان ز صحبت من

16. که غنچه گشته، گل چیده، در گریبانم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* علم دولت نوروز به صحرا برخاست
* زحمت لشکر سرما ز سر ما برخاست
شعر کامل
سعدی
* بگیر خون خود از جام ارغوانی رنگ
* که یک دو هفته بود جوش ارغوان درباغ
شعر کامل
صائب تبریزی
* هرگز وجود حاضر غایب شنیده‌ای
* من در میان جمع و دلم جای دیگرست
شعر کامل
سعدی