حافظ_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 113

1. بنفشه دوش به گل گفت و خوش نشانی داد

2. که تاب من به جهان طره فلانی داد

3. دلم خزانه اسرار بود و دست قضا

4. درش ببست و کلیدش به دلستانی داد

5. شکسته وار به درگاهت آمدم که طبیب

6. به مومیایی لطف توام نشانی داد

7. تنش درست و دلش شاد باد و خاطر خوش

8. که دست دادش و یاری ناتوانی داد

9. برو معالجه خود کن ای نصیحتگو

10. شراب و شاهد شیرین که را زیانی داد

11. گذشت بر من مسکین و با رقیبان گفت

12. دریغ حافظ مسکین من چه جانی داد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گفتمش سوختم از عشق تو تعجیل مکن
* گرچه عمری و بُوَد عادت عمر استعجال
شعر کامل
جامی
* چو روح من تو نباشی ز روح ریح چه سود
* بصیرتم چو نبخشی بصر چه سود کند
شعر کامل
مولوی
* سزای خدمت شایسته است لطف چه منت
* ز خدمتم خجل و حقگزار خدمت خویشم
شعر کامل
وحشی بافقی