حافظ_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 186

1. گر می فروش حاجت رندان روا کند

2. ایزد گنه ببخشد و دفع بلا کند

3. ساقی به جام عدل بده باده تا گدا

4. غیرت نیاورد که جهان پربلا کند

5. حقا کز این غمان برسد مژده امان

6. گر سالکی به عهد امانت وفا کند

7. گر رنج پیش آید و گر راحت ای حکیم

8. نسبت مکن به غیر که این‌ها خدا کند

9. در کارخانه‌ای که ره عقل و فضل نیست

10. فهم ضعیف رای فضولی چرا کند

11. مطرب بساز پرده که کس بی اجل نمرد

12. وان کو نه این ترانه سراید خطا کند

13. ما را که درد عشق و بلای خمار کشت

14. یا وصل دوست یا می صافی دوا کند

15. جان رفت در سر می و حافظ به عشق سوخت

16. عیسی دمی کجاست که احیای ما کند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* یک دست جام باده و یک دست جعد یار
* رقصی چنین میانه میدانم آرزوست
شعر کامل
مولوی
* زاهدان تیغ زبان برخاکساران می کشند
* در زمین نرم طوفان می کند جاروب خشک
شعر کامل
صائب تبریزی
* تا ترکش افلاک پر از تیر شهاب است
* ما بی سر و پایان همه نارنج نشانیم
شعر کامل
صائب تبریزی