حافظ_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 213

1. گوهر مخزن اسرار همان است که بود

2. حقه مهر بدان مهر و نشان است که بود

3. عاشقان زمره ارباب امانت باشند

4. لاجرم چشم گهربار همان است که بود

5. از صبا پرس که ما را همه شب تا دم صبح

6. بوی زلف تو همان مونس جان است که بود

7. طالب لعل و گهر نیست وگرنه خورشید

8. همچنان در عمل معدن و کان است که بود

9. کشته غمزه خود را به زیارت دریاب

10. زان که بیچاره همان دل‌نگران است که بود

11. رنگ خون دل ما را که نهان می‌داری

12. همچنان در لب لعل تو عیان است که بود

13. زلف هندوی تو گفتم که دگر ره نزند

14. سال‌ها رفت و بدان سیرت و سان است که بود

15. حافظا بازنما قصه خونابه چشم

16. که بر این چشمه همان آب روان است که بود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ارغوان جام عقیقی به سمن خواهد داد
* چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد
شعر کامل
حافظ
* بلبل از شاخ گل افتد به زمین از مستی
* گر سحر بوی خوشت جانب گل‌زار آرند
شعر کامل
فروغی بسطامی
* ما را به بخت شور خود ای دوست واگذار
* بادام تلخ در خور آغوش قند نیست
شعر کامل
صائب تبریزی