حافظ_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 405

1. به جان پیر خرابات و حق صحبت او

2. که نیست در سر من جز هوای خدمت او

3. بهشت اگر چه نه جای گناهکاران است

4. بیار باده که مستظهرم به همت او

5. چراغ صاعقه آن سحاب روشن باد

6. که زد به خرمن ما آتش محبت او

7. بر آستانه میخانه گر سری بینی

8. مزن به پای که معلوم نیست نیت او

9. بیا که دوش به مستی سروش عالم غیب

10. نوید داد که عام است فیض رحمت او

11. مکن به چشم حقارت نگاه در من مست

12. که نیست معصیت و زهد بی مشیت او

13. نمی‌کند دل من میل زهد و توبه ولی

14. به نام خواجه بکوشیم و فر دولت او

15. مدام خرقه حافظ به باده در گرو است

16. مگر ز خاک خرابات بود فطرت او


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مرا در خانه سروی هست کاندر سایه قدش
* فراغ از سرو بستانی و شمشاد چمن دارم
شعر کامل
حافظ
* صد حرف غم نوشتم در دل چو نامه و انرا
* خواهم فگند سویش همراهِ تیر آهی
شعر کامل
جامی
* دعای گوشه نشینان بلا بگرداند
* چرا به گوشه چشمی به ما نمی‌نگری
شعر کامل
حافظ