حزین لاهیجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 714

1. زاهد از پای خم باده چه سان برخیزم؟

2. من نیفتاده ام آن سان که توان برخیزم

3. صبح محشر که سر از خواب گران بردارم

4. هم به رخسارۀ ساقی نگران برخیزم

5. دست افتاده کسی نیست که گیرد، جز می

6. اگر آید به کفم رطل گران، برخیزم

7. نظری بر دل زارم فکن ای نور قدیم

8. رخ نما، تا ز ظلام حدثان برخیزم

9. مشکل این است که از کوی تو نتوانم خاست

10. ور نه آسان ز سر هر دو جهان برخیزم

11. من افتاده خدا را به خرابات برید

12. تاز فیض نظر پیر مغان برخیزم

13. شدم از دست حزین، دوش که حافظ می گفت

14. «مژدۀ وصل تو کو کز سر جان برخیزم؟»


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دعاهای سحر گویند می‌دارد اثر آری
* اثر می‌دارد اما کی شب عاشق سحر دارد
شعر کامل
وحشی بافقی
* صبا ز حال دل تنگ ما چه شرح دهد
* که چون شکنج ورق‌های غنچه تو بر توست
شعر کامل
حافظ
* از مروت نیست منع صوفی از ذکر بلند
* مهر خاموشی در آتش چون زند بر لب سپند؟
شعر کامل
صائب تبریزی