حزین لاهیجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 777

1. ز رخ چون آتش موسی نمودی، سینه سینا کن

2. لبت را چون دم عیسی ست، این دل مرده احیا کن

3. چو نگذاری به عقلم، رهنمون کن شور سودایی

4. ز شهر آواره ام چون می کنی، مجنون صحرا کن

5. فروزان چهره چون شمع آمدی، پروانه ات گردم

6. به بالینم دمی بنشین و جانبازی تماشا کن

7. گره در دیده ام گردید طوفان سرشک از غم

8. عنان گریه را بگذار وسیر موج دریا کن

9. حریف میگساران نیستی خشکی مکن زاهد

10. هماورد دل دریا نیی، ای خس مدارا کن

11. چو مرد دین نیی با نفس کافر برنمی آیی

12. سکندر نیستی اندیشه از نیروی دارا کن

13. حزین از خامه چون مشّاطۀ حسن ادا گشتی

14. به کف تا شانه داری، عقده از زلف سخن وا کن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از کران تا به کران لشکر ظلم است ولی
* از ازل تا به ابد فرصت درویشان است
شعر کامل
حافظ
* چشم گریست خون و دل گفت که یاس من نگر
* زانکه خزان وصل را یاسمنم، دریغ من
شعر کامل
خاقانی
* شقایق بر سر هر کوه چون رخسار دلبر شد
* بنفشه بر لب هر جوی چون زلفین جانان شد
شعر کامل
امیر معزی