حزین لاهیجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 861

1. به قید آب و گل ای جان ناتوان چونی؟

2. درین کهن قفس ای سدره آشیان، چونی؟

3. تو شمع محفل انسی به تیره وحشتگاه

4. تو زیب مسند قدسی، بر آستان چونی؟

5. عنان گسسته، تو را بحر جود می جوید

6. به ریگ بادیه، ای ماهی تپان چونی؟

7. زلال خضر، تو را، سینه چاک می طلبد

8. نفس گداخته، دنبال کاروان چونی؟

9. به جلوه بود، مدار تو شوخ چشم شرار

10. نشسته در دل سنگ، ای سبک عنان چونی؟

11. تو رشک يوسف مصری، فتاده در چه تن

12. تو باز کنگر عرشی، به خاکدان چونی؟

13. فروغ حسن تو را آفت زوال نبود

14. به عقدۀ ذنب ای مهر خاوران چونی؟

15. هلاک شیوۀ شوخی شوم که گفت، حزین

16. جدا ز وصل من ای زار خسته جان چونی؟


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* زبان چرب او کرد درختانی پر از زیتون
* لب شیرین او خواند به افسون سوره والتین
شعر کامل
مولوی
* گویند ذکر خیرش در خیل عشقبازان
* هر جا که نام حافظ در انجمن برآید
شعر کامل
حافظ
* گردون دهان شیر ز خوی پلنگ توست
* با کاینات صلح کن آنگه صفا ببین
شعر کامل
صائب تبریزی