حزین لاهیجی_دیوانمثنوی ها (فهرست)

مثنوی شمارۀ 82 : در مذمّت طمع و زشتی آن گوید

1. شبی سر برآوردم از جیب خویش

2. چو آهی که خیزد ز دلهای ریش

3. طمع جلوه گر شد مرا در نظر

4. ز هر زشت رو پیکری، زشت تر

5. بدو گفتم ای راندۀ بخردان

6. پدر کیستت؟ بازگو، در جهان

7. بگفتا که شک در قضا و قدر

8. نظر بستن از خالق نفع و ضر

9. بگفتم که از پیشۀ خود بگو

10. چه بافی درین کارگاه دورو؟

11. چه صنعتگری داری از جزء و کل؟

12. بگفتا: زبونی و خواری و ذُل

13. بدو گفتم از حاصل خود خبر

14. بگو شمّه ای باز، ای خیره سر

15. مآلت کدام است و غایت کدام؟

16. بگفتا که حرمان بود و السلام


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عشق چو دل را به سوی خویش خواند
* دل ز همه خلق رمیدن گرفت
شعر کامل
مولوی
* عشق را در کشور ما آبروی دیگرست
* یوسف اینجا بر سر راه زلیخا می رود
شعر کامل
صائب تبریزی
* نیست ممکن که دل ما ز وفا برگردد
* چون ز خاصیت خود مهر گیا برگردد
شعر کامل
صائب تبریزی