هلالی جغتایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 113

1. افروخت رنگت از می و دل‌ها کباب شد

2. روی تو ماه بود و کنون آفتاب شد

3. گفتم به دور عشق تو سازم سرای عیش

4. غم‌خانه‌ای که داشتم، آن هم خراب شد

5. این آه گرم بی‌سببی نیست دم به دم

6. یا سینه‌ سوخت، یا دل سوزان کباب شد

7. ناصح زبان گشاد که تسکین دهد مرا

8. نام تو برد و موجب صد اضطراب شد

9. خوناب دیده این همه دانی که از کجاست؟

10. خونی که بود در دل غم‌دیده آب شد

11. هر جا که هست روی تو در پیش چشم ماست

12. کس در میان ما نتواند حجاب شد

13. فارغ نشسته بود و هلالی به کوی زهد

14. ناگه لب تو دید و خراب شراب شد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* قرب نیکان را نمی باشد سرایت در بدان
* کز شکر شیرین نگردد چون بود بادام تلخ
شعر کامل
صائب تبریزی
* غیبت نکرده‌ای که شوم طالب حضور
* پنهان نگشته‌ای که هویدا کنم تو را
شعر کامل
فروغی بسطامی
* باغ عیشم که بصد گونه ریاحین خوش بود
* از گل و لاله تهی گشت و ز خاشاک پرست
شعر کامل
سیف فرغانی