هلالی جغتایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 135

1. پیش از روزی، که خاک قالبم گل ساختند

2. بهر سلطان خیالت کشور دل ساختند

3. صدهزاران آفرین بر کلک نقاشان صنع

4. کز گل و آب این‌چنین شکل و شمایل ساختند

5. خوب‌رویان را جفا دادند و استغنا و ناز

6. بر گرفتاران، به غایت، کار مشکل ساختند

7. کار ما این بود کز خوبان نگه داریم دل

8. عاقبت ما را ز کار خویش غافل ساختند

9. آه! ازین حسرت که هر جا خواستم بینم رخش

10. پیش چشم من هزاران پرده حایل ساختند

11. می‌تپم، نی مرده و نی زنده، بر خاک درش

12. همچو آن مرغی که او را نیم‌بسمل ساختند

13. منظر عیش هلالی از فلک بگذشته بود

14. خیل اندوه تو با خاکش مقابل ساختند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* صد هزاران گل شکفت و بانگ مرغی برنخاست
* عندلیبان را چه پیش آمد هزاران را چه شد
شعر کامل
حافظ
* رازی که سر به مهر ادب بود عمرها
* آخر ز کاسه سر منصور شد بلند
شعر کامل
صائب تبریزی
* بهر شراب‌خوارهٔ بستان معرفت
* چشمت هزارباره ز بادام خوش‌تر است
شعر کامل
فروغی بسطامی