هلالی جغتایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 149

1. کاکل ز چه بگذاشته‌ای تا کمر خود؟

2. مگذار بلاهای چنین را به سر خود

3. رفتار تو را گر ملک از عرش ببیند

4. آید به زمین فرش کند بال و پر خود

5. چشم تو نهان یک نظر از لطف بینداخت

6. ما را ز چه انداخته‌ای از نظر خود؟

7. دیروز ز همه عالم خبرم بود

8. امروز چنانم که ندارم خبر از خود

9. در عشق تو از من اثری بیش نماندست

10. نزدیک شد آن دم که نیابم اثر خود

11. من کشته شوم به که جدا افتم از آن در

12. زارم بکش و دور میفگن ز در خود

13. دور از تو چه گویم به چه حال‌ست هلالی؟

14. درمانده به درد دل خونین‌جگر خود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به تخت گل بنشانم بتی چو سلطانی
* ز سنبل و سمنش ساز طوق و یاره کنم
شعر کامل
حافظ
* لب از ترشح می پاک کن برای خدا
* که خاطرم به هزاران گنه موسوس شد
شعر کامل
حافظ
* به حکم عقل عمل در طریق عشق مکن
* که راه دور کند رهبری که دانا نیست
شعر کامل
نظیری نیشابوری