هلالی جغتایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 234

1. دو روز شد که ز درد فراق بیمارم

2. از این دو روزه حیاتی که هست بیزارم

3. چو لاله سینهٔ من چاک شد، بیا و ببین

4. که از تو بر دل پرخون چه داغ‌ها دارم؟

5. مرا ز گریه مکن منع، ساعتی بگذار

6. که زار زار بگریم، که عاشق زارم

7. رسید جان به لب و نیست غیر از این هوسم

8. که آیم و به سگان در تو بسپارم

9. خلاصی من از آن قید زلف ممکن نیست

10. که در کمند بلای سیه گرفتارم

11. به جلوه‌گاه بتان می‌روم، سرشک‌فشان

12. به باغ سنگ‌دلان تخم مهر می‌کارم

13. هلالی، از غم یارست روز من شب تار

14. چه شد که صبح شود یک نفس شب تارم؟


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بر سر هر شاخ گل مرغی خوش الحان و مرا
* مهر خاموشیست چون برگ شقایق بر زبان
شعر کامل
وحشی بافقی
* سعدی از جور فراقت همه روز این می‌گفت
* عهد بشکستی و من بر سر پیمان بودم
شعر کامل
سعدی
* چون سنبل تو سلسله بر ارغوان نهاد
* آشوب در نهاد من ناتوان نهاد
شعر کامل
خواجوی کرمانی