هلالی جغتایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 46

1. در آفتاب رخش باده تاب انداخت

2. چه آب بود که آتش در آفتاب انداخت؟

3. هنوز جلوهٔ آن گنج حسن پنهان بود

4. که عشق فتنه در این عالم خراب انداخت

5. قضا نگر: که چو پیمانه ساخت از گل من

6. مرا به یاد لبش باز در شراب انداخت

7. فسانهٔ دگران گوش کرد در شب وصل

8. ولی به نوبت من خویش را به خواب انداخت

9. بیا و یک نفس آرام جان شو از ره لطف

10. که آرزوی تو جان را در اضطراب انداخت

11. ز بهر آن که دل از دام زلف او نرهد

12. به هر خمی گره افکند و پیچ و تاب انداخت

13. ندیده بود هلالی عذاب دوزخ هجر

14. بلای عشق تو او را درین عذاب انداخت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گرم ترانه چنگ صبوح نیست چه باک
* نوای من به سحر آه عذرخواه من است
شعر کامل
حافظ
* نه نشاط دوستانم نه فراغ بوستانم
* بروید ای رفیقان به سفر که من اسیرم
شعر کامل
سعدی
* نبینی که در گرمی آفتاب
* حرامست برزیره جز زیره آب
شعر کامل
نظامی