هلالی جغتایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 54

1. عکس آن لب‌های میگون در شراب افتاده است

2. حیرتی دارم که چون آتش در آب افتاده است؟

3. ظاهرست از حلقه‌ای زلف و ماه عارضت

4. در میان سایه هر جا آفتاب افتاده است

5. چون طبیب عاشقانی گه گه این دل خسته را

6. پرسشی می‌کن که بیمار و خراب افتاده است

7. چون هلالی را به خاک آستانش دید گفت

8. این گدا را بین که بس عالیجناب افتاده است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* برخسارگان چون سهیل یمن
* بنفشه گرفته دو برگ سمن
شعر کامل
فردوسی
* آدم مسکین به یک خامی که در فردوس کرد
* چاک شد چون دانه گندم دل اولاد او
شعر کامل
صائب تبریزی
* گرش ببینی و دست از ترنج بشناسی
* روا بود که ملامت کنی زلیخا را
شعر کامل
سعدی