هلالی جغتایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 58

1. ماه من عیدست و شهری را نظر بر روی توست

2. روی تو چون ماه عید و ماه نو ابروی توست

3. روشن آن چشمی که ماه عید بر روی تو دید

4. شادی آن کس که روز عید پهلوی توست

5. می‌رود هر کس به طوف عیدگاه از کوی تو

6. من ز کویت چون روم؟ چون عیدگاهم کوی توست

7. در صباح عید اگر مشغول تکبیرند خلق

8. بر زبانم از سحر تا شام گفت و گوی توست

9. گر بیندازی خدنگی از کمان ابرویت

10. بر دل و بر سینهٔ منّت ابروی توست

11. روز عید . مایل خوبان ز هر سو عالمی

12. میل من از جملهٔ خوبان عالم سوی توست

13. هر کسی هندوی خود را شاد سازد روز عید

14. شاد کن مسکین هلالی را که او هندوی توست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید
* وظیفه گر برسد مصرفش گل است و نبید
شعر کامل
حافظ
* ای وای بر اسیری، کز یاد رفته باشد
* در دام مانده باشد، صیاد رفته باشد
شعر کامل
حزین لاهیجی
* همت طلب از باطن پیران سحرخیز
* زیرا که یکی را ز دو عالم طلبیدند
شعر کامل
فروغی بسطامی