هلالی جغتایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 64

1. این همه لاله که سر برزده از خاک من‌ست

2. پاره‌های جگر سوختهٔ چاک من‌ست

3. درد عشاق ز درمان کسی به نشود

4. خاصه دردی که نصیب دل غمناک من‌ست

5. استخوان‌های من از خاک درش بردارید

6. باغ فردوس چه جای خس و خاشاک من‌ست؟

7. همه کس را به جمالش نظری هست ولی

8. لایق چهرهٔ پاکش نظر پاک من‌ست

9. باغبان، چند کند پیش من آزادی سرو؟

10. سرو آزاد غلام بت چالاک من‌ست

11. دی شنیدم که یکی خون مسلمان می‌ریخت

12. اگر این‌ست، همان کافر بی‌باک من‌ست

13. دوستان گر سر درمان هلالی دارید

14. شربت زهر بیارید، که تریاک من‌ست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هر کجا غم نیست، آنجا زندگانی مشکل است
* زین سبب آدم به تعجیل از بهشت آمد برون
شعر کامل
صائب تبریزی
* مرا به علت بیگانگی ز خویش مران
* که دوستان وفادار بهتر از خویشند
شعر کامل
سعدی
* عشقهایی کز پی رنگی بود
* عشق نبود عاقبت ننگی بود
شعر کامل
مولوی