هلالی جغتایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 73

1. بی تو هر روز مرا ماهی و هر شب سالی‌ست

2. شب چنین، روز چنان، آه! چه مشکل حالی‌ست!

3. هرگزت نیست بر احوال غریبان رحمی

4. ما غریبیم و تو بی‌رحم، غریب احوالی‌ست!

5. گر فتد مردم چشمم به رخت، روی مپوش

6. تو همان گیر که بر روی تو این هم خالی‌ست

7. بر لب چشمهٔ نوشین تو آن سبزهٔ خط

8. شکرستان تو را طوطی فارغ بالی‌ست

9. می‌روی تند که باز آیم و زارت بکشم

10. این نه تندی‌ست که در کشتن من اهمالی‌ست

11. قرعهٔ بندگی خویش به نامم زده‌ای

12. این سعادت عجب‌ست! این چه مبارک فالی‌ست!

13. ماه من سوی هلالی نظری کرد و گذشت

14. کوکب طالع او را نظر اقبالی‌ست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بوی گل و بانگ مرغ برخاست
* هنگام نشاط و روز صحراست
شعر کامل
سعدی
* بار خاطر نیستم روشندلان را چون غبار
* بر بساط سبزه و گل سایهٔ پروانه‌ام
شعر کامل
رهی معیری
* دل اگر دیوانه شد دارالشفای صبر هست
* می‌کنم یک هفته‌اش زنجیر و عاقل می‌شود
شعر کامل
وحشی بافقی