جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1187

1. چند ز آشوب می فتنه برانگیختن

2. مست برون تاختن خونِ کسان ریختن

3. خونِ مرا ریختی دست من و دامنت

4. گرنه به فتراک خویش خواهی ام آویختن

5. قاعدۀ عشق چیست شرط محبّت کدام

6. از همه بگریختن باغمت آمیختن

7. از تو برانگیختن رَخش و ز بادِ صبا

8. بر سرِ اهل وفا گرد بلا بیختن

9. جامی از آن قید زلف جُست رهایی ولی

10. قوّت مجنون نبود سلسله بگسیختن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* حدیث روضه نگویم گل بهشت نبویم
* جمال حور نجویم دوان به سوی تو باشم
شعر کامل
سعدی
* من که خدمت کرده ام رندان دُرد آشام را
* کی شمارم پخته وضع زاهدان خام را
شعر کامل
جامی
* نصیب چرب زبانان شود حلاوت عمر
* همیشه صحبت بادام با شکر باشد
شعر کامل
صائب تبریزی