جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1507

1. ای مرا از عشق تو در کار خود حیرانیی

2. در بیابان تمنّای تو سرگردانیی

3. قصۀ دشوار هجر از مردن آسان شد مرا

4. باشد آری بعد هر دشواریی آسانیی

5. ماند بر خوان غم از من استخوانی چند و بس

6. گر دهی فرمان سگانت را کنم مهمانیی

7. کام عیشم تلخ شد زین گریه های آشکار

8. زان لبِ شیرین کرم کن خندۀ پنهانیی

9. بی تو تن زندان جان شد ای به قصدم بسته تیغ

10. دست رحمت برگشا آزاد کن زندانیی

11. هرگزم چون نیست ره در پیشگاه وصل تو

12. می نهم از دور بر خاک درت پیشانیی

13. پیر شد جامی ز جام نیم خوردت جرعه ای

14. بر وی افشان تا کند زان جرعه پیر افشانیی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گرت چو نوح نبی صبر هست در غم طوفان
* بلا بگردد و کام هزارساله برآید
شعر کامل
حافظ
* می کافور بو در جام ریزیم
* وز این دریا در آن زورق گریزیم
شعر کامل
نظامی
* یک دست جام باده و یک دست جعد یار
* رقصی چنین میانه میدانم آرزوست
شعر کامل
مولوی