جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1560

1. بر اوج حُسن چون خورشید فردی

2. ولی هرگز به گرد مانگردی

3. از آنم چون شفق در خون که بی تو

4. نهادست آفتابم رو به زردی

5. شود طی بر دعاهای تو یکسر

6. اگر طومارِ عمرم درنوردی

7. ز خون عشق تو جز غم نخوردم

8. غمِ غم خوارگان هرگز نخوردی

9. ز سر تا پا همه دردم ز هجران

10. بیا جانا که تو درمانِ دردی

11. به مَردی بار غم هایت کشیدم

12. نکردی هرگزم تحسین که مَردی

13. پشیمان گشتن از آزار جامی

14. چه سود اکنون که کردی آنچه کردی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مرا به رندی و عشق آن فضول عیب کند
* که اعتراض بر اسرار علم غیب کند
شعر کامل
حافظ
* از هر چه می‌رود سخن دوست خوشترست
* پیغام آشنا نفس روح پرورست
شعر کامل
سعدی
* ساروان بار من افتاد خدا را مددی
* که امید کرمم همره این محمل کرد
شعر کامل
حافظ