جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 4

1. هرچه اسباب جمالست رخ خوب ترا

2. همه بر وجه کمالست كما لايخفا

3. بعد عمری کشمت گفتی و من می میرم

4. هر دم از غم که مبادا نکند عمر وفا

5. بس که زاهد به ریا سبحۀ صد دانه شمرد

6. در همه شهر بدین شیوه شد انگشت نما

7. گر به تیغ تو جدا شد سرم از تن چه غم است

8. غم از آنست که از تیغ تو افتاد جدا

9. خواستم خواهم از آن لب به دعا دشنامی

10. حاجت من چو روا گشت چه حاجت به دعا

11. طلب بوسه از آن لب نبود حدّ کسی

12. در سرِ ما هوسی هست ولی زان کف پا

13. جامی آخر به سرِ زلف تو زد دست امید

14. خِصَّهُ الله تعالی بمَزيد الزلفا


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چه محو ناخدا گردیده ای، ای از خدا غافل؟
* ندارد این سفر باد مرادی غیر یاربها
شعر کامل
صائب تبریزی
* شود چون بید لرزان سرو آزاد
* اگر بیند قد دلجوی فرخ
شعر کامل
حافظ
* گوهر پاک از کجا عالم خاک از کجا
* بر چه فرود آمدیت بار کنید این چه جاست
شعر کامل
مولوی