جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 523

1. نام لبت چون به زبان می آید

2. آب حیاتم به دهان می آید

3. هر نفسی پیش لب جان بخشت

4. خضر به دریوزۀ جان می آید

5. رخش جفا بر سر ما می رانی

6. فتنه رها کرده عنان می آید

7. چهره چو گل گرد چمن می گردی

8. بلبل مسکین به فغان می آید

9. بی گل تو جلوۀ سوسن بر من

10. سخت تر از زخمِ سنان می آید

11. کوه بلا شد غم عشقت لیکن

12. بر دل عاشق نه گران می آید

13. در صفت لعل لبت جامی را

14. بین که چه رنگین سخنان می آید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دل ما به دور رویت ز چمن فراغ دارد
* که چو سرو پایبند است و چو لاله داغ دارد
شعر کامل
حافظ
* خبر دهید به صیاد ما که ما رفتیم
* به فکر صید دگر باشد و شکار دگر
شعر کامل
وحشی بافقی
* حیله در شرع محبت بازی خود دادن است
* خون خصم خویش را پرویز نامردانه ریخت
شعر کامل
صائب تبریزی