جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 673

1. بیا که قاصد فرخنده پی ز راه رسید

2. رساند مژده که شاه جهانْ پناه رسید

3. فروغ نور جمالش به چشم مهر فتاد

4. صدای کوس جلالش به گوش ماه رسید

5. سروش مجلس رندان دُردنوش اینست

6. که شاه تخت جلالت به تخت گاه رسید

7. شدند نعره زنان ناشنیده نغمۀ نی

8. چو این نوا به مقیمان خانقاه رسید

9. بخند کوکب مظلوم ازین بشارت بخت

10. که دادبخش به سروقت دادخواه رسید

11. گناه بود کزو دور زیستم یک چند

12. چه ها به روی من از شرم این گناه رسید

13. چو کرد دعوی شادی دلم به مقدم او

14. ز اشک شادیش از هر مژه گواه رسید

15. رسید جذبۀ لطفی به هر ضعیف از وی

16. بدان مثابه که از کهربا به کاه رسید

17. به هر گدا که چو جامی فگند گوشۀ چشم

18. ز خاک راه مذلّت به صدر جاه رسید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گر بگویم که مرا با تو سر و کاری نیست
* در و دیوار گواهی بدهد کاری هست
شعر کامل
سعدی
* به خدا اگر بمیرم که دل از تو برنگیرم
* برو ای طبیبم از سر که دوا نمی‌پذیرم
شعر کامل
سعدی
* پیش چشمی که به یکتایی آن سرو رسید
* طوق هر فاخته ای های هوالله بود
شعر کامل
صائب تبریزی