کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1004

1. نو درد نداری و رخ زرد نداری

2. ای عاشق بیدرد چه نالی و چه زاری

3. دلها برد آن آه که از درد برآرند

4. فریاد ز آهی که نور بیدرد برآری

5. رخساره بخون مژه بنگار دم نقد

6. کز اشک فشان عاشق رخسار نگاری

7. غم روند و محنت دمد و درد برآید

8. بر خاک شهیدان غمش هر چه بکاری

9. دیدی که چه غمهاست نرا بر دل ازین بار

10. ای دبدن غمدیده چرا اشک نباری

11. تا چند بگردن بری این سر که حق اوست

12. آن به که بری بر درش این حق بپاری

13. سر چیست کمال از تو اگر می طلبد بار

14. گر دیده روشن طلید در نظر آری


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چو خورشید بر چرخ بنمود تاج
* زمین شد به کردار تابنده عاج
شعر کامل
فردوسی
* هر چه جز معشوق باشد پرده بیگانگی است
* بوی یوسف را ز پیراهن شنیدن مشکل است
شعر کامل
صائب تبریزی
* به ادب با همه سر کن که دل شاه و گدا
* در ترازوی مکافات برابر باشد
شعر کامل
صائب تبریزی