کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1011

1. چه لطف است این که با من مینمائی

2. لب نازک پرسش می گشائی

3. البت جانست و جانم میفزاید

4. سبزی که بر لب می فزانی

5. خطت بر رخ نکوتر خوانده از مشک

6. نکر خوانند خط در روشنائی

7. نه عاشق را بلا آمد ز هر سو

8. چرا زین سر نبائی چون بلانی

9. جو قامت راست کردی وقت رفتن

10. قیامت دیدم از روز جدائی

11. ملولم زآشناتی رقیبان

12. چه بودی گر نبودی آشنائی

13. نمی خواهد کمال از بار جز بار

14. نیامرزبد درویشان گدانی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شب که سرو قامت او شمع این کاشانه بود
* تا سحر گه بر گریزان پر پروانه بود
شعر کامل
صائب تبریزی
* رنگین سخنان درسخن خویش نهادنند
* از نکهت خود نیست به هر حال جدا گل
شعر کامل
صائب تبریزی
* بی‌ادب تنها نه خود را داشت بد
* بلک آتش در همه آفاق زد
شعر کامل
مولوی