کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 123

1. حسن پس، بار مرا، مهر و وفا گر نیست نیست

2. و شیوه عاشق کشان غیر از جفا گر نیست نیست

3. در سر او اینکه ریزد خون ما گر هست هست

4. کشته را از آن لب امید خونبها گر نیست نیست

5. عشرت و عیش بتان با عاشقان جور و جفاست

6. عیش وعشرت باش گو او را مرا گر نیست نیست

7. هست شب ها مجلس ما را به رویش تمام

8. شمع دیگر در میان جمع ما گر نیست نیست

9. خاک پاش از گریه چون کحل الجواهر ساختم

10. دید گوهرفشان را توتیا گر نیست نیست

11. آن حدیث چون شکر ما را پسندست و کمر

12. این دهان پیدا میان هم در قبا گر نیست نیست

13. روز و شب دریوزه گر بس گرڈ کوی او کمال

14. بر در سلطان ما دیگر گدا گر نیست نیست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ای خوشا خلعت نوروزی بستان افروز
* جامه از اطلس زنگاری و تاج از مخمل
شعر کامل
وحشی بافقی
* به مکر و حیله برای دسترس چه امکان است
* که همچو سرو بلندش هزار دستان است
شعر کامل
کمال خجندی
* با طلب مطلوب را همخانه می یابیم ما
* نور شمع از جبهه پروانه می یابیم ما
شعر کامل
صائب تبریزی