کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 22

1. چشم و ابروی تو گویند که در مذهب ما

2. حق بود کشتن عشاق و علیه الفتوی

3. با رقیب ار بسر من تو شبیخون آری

4. او میا گو بسر من همه وقتی تو بیا

5. مثل است اینکه بود مردن با یاران عید

6. کشت غم وامق و مجنون تو بکش نیز مرا

7. هر چه خواهم من از آن لب تو بلا دفع کنی

8. بخششی کن به گدایی که کند دفع بلا

9. همه کس ناز تو جویند نه چون من به نیاز

10. همه دشنام تو خواهند نه چون من به دعا

11. به سلامت که نخواهم رود سوی تو باد

12. حیفم آید که سلام تو فرستم به صبا

13. قصه درد جدایی چو نویسیم کمال

14. دل جدا ناله کند خامه جدا نامه جدا


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گرم صد بار سوزی، باز بَر گِردِ سرت گَردَم
* نیم پروانه، کز یک سوختن از دست و پا افتم
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* آسمان گو مفروش این عظمت کاندر عشق
* خرمن مه به جوی خوشه پروین به دو جو
شعر کامل
حافظ
* خواهی که دلت نشکند از سنگ مکافات
* مشکن دل کس را که در این خانه کسی هست
شعر کامل
فروغی بسطامی