کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 35

1. دی چاشتگه ز چهر فکندی نقاب را

2. شرمنده ساختی همه روز آفتاب را

3. تیغ ترا چه حاجت رخصت به خون ماست

4. بر خلق تشنه حکم روانست آب را

5. بینم چشم مست تو بیمار سرگران

6. این است شیوه مردم بسیار خواب را

7. دل سوخت در سماع و نمی ایستد ز چرخ

8. رقصی ست گرم بر سرآتش کباب را

9. ای پرده دار حال دلم بین و عرضه دار

10. با شهریار قصه شهر خراب را

11. عاشق کشی ثواب بود در کتاب عشق

12. آن شوخ هم ز دست نداد این ثواب را

13. گفتی مگر به صورت من عاشقی کمال

14. صورت ندیده چون بنویسم جواب را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به خدا اگر بمیرم که دل از تو برنگیرم
* برو ای طبیبم از سر که دوا نمی‌پذیرم
شعر کامل
سعدی
* ای که دستت می‌رسد کاری بکن
* پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار
شعر کامل
سعدی
* گه نعره زدی بلبل گه جامه دریدی گل
* با یاد تو افتادم از یاد برفت آن‌ها
شعر کامل
سعدی