کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 353

1. بیمار ترا کس نتوانست دوا کرد

2. هم درد تو خوشتر که علاج دل ما کرد

3. عشاق قلندر صفت از عشق نمیرند

4. آنکس که بمیرد همه گویند خطا کرد

5. با پیر من از عشق بکی گفت بپرهیز

6. زد کفش برو از غضبه و رو بعصا کرد

7. داد از سر کین زلف تو سرها همه بر باد

8. بازش بسر خویش ندانم که رها کرد

9. خشنودم از آن غمزه دلجو که ز شوخی

10. هر وعده که کردی به جفا جمله وفا کرد

11. گر داشت غباری ز خط آئینه رویت

12. گیرد به کنارش چو توجه به صفا کرد

13. چون دید کمال آن خط ورځ فاتحه بر خواند

14. شب بود فریب سحرى بر تو دعا کرد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سوسنی با صد زبان گر حال من با او بگفت
* تو چو نرگس بی‌زبان از چشم اسراری بگو
شعر کامل
مولوی
* دل به آن غمزۀ خون ریز کشد جامی را
* صید را چون اجل آید سوی صیّاد رود
شعر کامل
جامی
* خداوند بهرام و کیوان و هور
* خداوند فر و خداوند زور
شعر کامل
فردوسی