کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 387

1. حلقه پیش رخ از طره آن به واشد

2. آفتابی دگر از جانب چین پیدا شد

3. گر بتان بحر ندانند چرا آن لب لعل

4. گه بخنده نمک و گه بسخن حلوا شد

5. هر که مهر لب او برد بخوبش از خاکش

6. خارهائی که بر آمد همگی خرما شد

7. کور شد چون برخم خاک درت دید رقیب

8. تونیا رفت به چشمش ز چه نابینا شد

9. گشت شهدای فدت زاهد و این نیست عجب

10. زانکه با شید چو پیوست الف شیدا شد

11. جان نبردند ز گرداب سرشک اهل نظر

12. بیشتر مردم ما غرق در این دریا شد

13. بافت از سر خدا آگهی غیب کمال

14. تا میان و دهن تنگ ترا جویا شد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بسیار زبونی‌ها بر خویش روا دارد
* درویش که بازارش با محتشمی باشد
شعر کامل
سعدی
* حال زار من چه پرسی این نه بس کز روی تو
* دور ماندستم چو دور از روی خور نیلوفری
شعر کامل
هاتف اصفهانی
* فغان که در حرم وصل بار همچو سپند
* مرا نشستن و برخاستن یکی باشد
شعر کامل
صائب تبریزی