کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 406

1. دل که از درد تو پر شد ناله را چون کم کند

2. مرهم و درمان کجا این درد افزون کم کند

3. از خروش کشتگان گر زحمتی باشد ترا

4. غمزه بیمار را فرمای تا خون کم کند

5. آب چشمم کم نشد چندانکه مژگان بر گرفت

6. کس به پروبزن چگونه آب جیحونه کم کند

7. با دو صد گنج و گهر گر کردمت قیمت مرنج

8. مشتری نیز از بهاری در مکنون کم کند

9. گر بمن بوسی ببخشی کم نگردد زان جمال

10. با زکات کی گدا از گنج قارون کم کند

11. رشکم از زاهد نمی آید که گه گه بیندت

12. طبع ناموزون چو میل شکل موزون کم کند

13. گر چو شمع خلونت سوزد زبان مگشا کمال

14. نصه سوز درون عاشق به بیرون کم کند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* غافلان را گوش بر آواز طبل رحلت است
* هر تپیدن قاصدی باشد دل آگاه را
شعر کامل
صائب تبریزی
* بگذار تا مقابل روی تو بگذریم
* دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم
شعر کامل
سعدی
* رنگ عاشق چو زعفران باشد
* هرکه عاشق بود چنان باشد
شعر کامل
انوری