کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 408

1. دل مقیم در آن جان جهان می باشد

2. خاطر آنجاست که آن جان جهان می باشد

3. خوش بود دل نگرانی بچنان دلبندی

4. که بدین کس دل او هم نگران می باشد

5. گر شدم عاشق و میخواره مرا عیب مکن

6. پیر من کاین همه در طبع جوان می باشد

7. هر کجا می گذرم عاشق و رندم خوانند

8. عاشق آری همه جانی به نشان می باشد

9. تا نسوزی نشود شمع دلت نورانی

10. شمع را روشنی خاطر از آن می باشد

11. همه شهر بگفتند و گفتند خلاف

12. که فلانرا طمع وصل فلان می باشد

13. از غم هجر میندیش کمالا چندین

14. که فلک گاه چنین گاه چنان می باشد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اشک خونین نه ز هر آب و گل آید بیرون
* این گل از دامن صحرای دل آید بیرون
شعر کامل
صائب تبریزی
* جهان آفریننده یار منست
* دل و تیغ و بازو حصار منست
شعر کامل
فردوسی
* سیاووش لشکر به جیحون کشید
* به مژگان همی از جگر خون کشید
شعر کامل
فردوسی