کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 418

1. دوشم ز قبله روی بر آن آستانه بود

2. اشکم ز دیده سوی درت هم روانه بود

3. در سر می صبوحی و در دیدهها خمار

4. جان بی لب تو تشنه جام شبانه بود

5. دل بود و آه و ناله بر آن در کشید باز

6. چون شمع جان سوخته خود در میانه بود

7. از خال و عارض تو فتادم ببند زلف

8. مرغی که شد بدام سبب آب و دانه بود

9. جانم ز زخم غمزه به چشم تو می گریخت

10. از خستگیش میل به بیمار خانه بود

11. چون در سخن شد آن لب شیرین شکر فشان

12. در گوشها حکایت شیرین فسانه بود

13. القصه زین فسانه مراد دل کمال

14. شرح غم تو بود و دگرها بهانه بود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سرود مجلس جمشید گفته‌اند این بود
* که جام باده بیاور که جم نخواهد ماند
شعر کامل
حافظ
* جمال کعبه چنان می‌دواندم به نشاط
* که خارهای مغیلان حریر می‌آید
شعر کامل
سعدی
* اشک است غمگسار دل داغدیدگان
* شبنم کند خنک جگر گرم لاله را
شعر کامل
صائب تبریزی