کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 540

1. هر قطره خون که از مژه بر روی ما چکد

2. آید دوان دوان که بر آن خاک پا چکد

3. از غمزه نیش زد به جگر ساحری نگر

4. کونیش بر کجا زد و خون از کجا چکد

5. آن دم که نیغ فرقت ازوه سازدم جدا

6. از دیده خون چکد از دل جداه چکد

7. ریزد ستاره روز قیامت عجب مدار

8. روز وداع اشک گره از دید ها چکد

9. گر زیر با دلم بشکستی چو زلف خویش

10. دایم ز شیشه دل من خون چرا چکد

11. هر شب دو دیده آب چکان در هوای تست

12. شینم که دیدن همه جا از هوا چکد

13. ابر بلاست هجر تو و گریه کمال

14. باران محنتی که از ابر بلا چکد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* یار باید که هر چه یار کند
* بر مراد خود اختیار کند
شعر کامل
سعدی
* از آن پس نمیرم که من زنده‌ام
* که تخم سخن من پراگنده‌ام
شعر کامل
فردوسی
* از دست قاصدی که کتابی به من رسد
* در پای قاصد افتم و بر سر نهم کتیب
شعر کامل
سعدی